Article 18
یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه ؛ میره میشینهPES 2013بازی میکنه!
View ArticleArticle 17
آیا میدانید که وقتی عدد ۱۱۱۱۱۱۱۱۱ را در خودش ضرب کنید ،جواب ۱۲۳۴۵۶۷۸۹۸۷۶۵۴۳۲۱ خواهد شد ؟ ( از شگفتی های ریاضی )
View ArticleArticle 16
چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی ازقطعاتکامپیوترهایشرا به ژاپنیها بسپارددر مشخصات تولید محصول نوشته بودسه قطعه معیوب در هر ۱۰۰۰۰ قطعه ای که تولید می شود قابل قبول است.هنگامیکه قطعات تولید...
View ArticleArticle 15
یکى از بهترین دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تیم ملى اسپانیاکه در رئال مادرید صاحب رکوردهاى عجیب و غریبى شده،هفته قبل کارى کرد که قلب همه انسان هاى عاطفى را لرزاند.ظاهراً <<ایکر>>همراه...
View Articleحکایت زندگی
کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم(رابطه هایی را آغاز می کنیم) اما وقتی متوجه می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود ، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم.روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی...
View ArticleArticle 13
روزي يك مرد ثروتمند، پسر بچه كوچكش را به يك ده برد تا به او نشان دهد مردمي كه در آنجا زندگي مي كنند چقدر فقير هستند. آنها يك روز و يك شب را در خانه محقر يك روستايي به سر بردند.در راه بازگشت و در پايان...
View ArticleArticle 12
شیر نری دلباختهrlm;ی آهوی ماده شد.شیر نگران معشوق بود و میrlm;ترسید بوسیلهrlm; حیوانات دیگر دریده شود.از دور مواظبش بود...پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،شیری را دید که به آهو...
View ArticleArticle 11
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می کند و تاکنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.مسئول خیریه: آقای وکیل، ما در مورد شما...
View Articleمرگ بر آزادی
مرگ بر آزادیو چه لحظه های خوشی بود-اسارتلحظه هاای که به شوق شکنجهاز پیچ و خم هر کوچهخود را به تو می رساندمتا باز همهر لحظه شکنجه ام کنیتا بخندیبر تار و پود این زندگی نحستا خرده بگیریکه آیا- نانی در...
View ArticleArticle 9
وقتی دوتا دختر با هم حرف میزنن یه تریپین . وقتی دوتا پسر میحرفن یه تریپ دیگن فرق ادبیات حرف زدن دخترا و پسرا پشت تلفن!!تلفن زنگ می خورد :گفتگوی دو دختر پای تلفن:سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات...
View Articleعملکرد
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبهنوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفنبرسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتشگوش می داد.پسرک پرسید:...
View Articleصدقه
پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد.دست برد و از جیب کوچک جلیقه اش سکه ای بیرون آورد.در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر را زیاد می کند، منصرف شد!!!
View Articleتلخ
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه هاش...
View ArticleArticle 5
چشمانش پر بود از نگرانی و ترسلبانش می لرزیدگیسوانش آشفته بود و خودش آشفته تر- سلام کوچولو .... مامانت کجاست ؟نگاهش که گره خورد در نگاهمبغضش ترکیدقطره های درشت اشکش , زلال و و بی پرواچکید روی گونه اش-...
View Articleتفاوت ...
تفاوت زیادی است ...در غذایمان چطور ...همیشه کسانی هستند که زندگیشان از ما ...واقعا اگر از زندگی خود شکایت داشته باشیم منصفانه است ؟؟؟؟!!!
View Articleپنج دلار!
سارا هشت ساله بود که از صحبت پدر و مادرش فهمید برادر کوچکش سخت مریض است و پولی هم براي مداواي آن ندارند .پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادرش را بپردازد .سارا شنید...
View ArticleArticle 2
بینندگان عزیز؛ براي شما گزارش می کنیم از شهر مکزیکوسیتی ، محل برگزاري مسابقات المپیک سال 1968 . بیننده ي گزارشمراحل پایانی مسابقه ي دوي ماراتن هستید؛ ماده اي که در تمام المپیک ها بسیار مورد توجه همگان...
View ArticleArticle 1
ترس ازدست دادن تو در دل نیست،وقتی که باچشمان اشک آلودم دستهای به هم گره خوردتان رامیبینم،خنده های سرشار از عشقتان را میبینم...خود دردیست فراتر از دردها..
View ArticleArticle 0
کوتاه ترین داستان کوتاه جهان توسط ارنست همینگوی نوشته شده :برای فروش: کفش بچه، هرگز پوشیده نشده
View Article